دلنوشته هاي من براي دخترم

اولین ماه زندگی تو

سلام عزیز مامان الان تو یک ماهت تموم شده. امروز اولین ماه زندگیت تموم شد و به سلامتی رفتی تو دو ماه. ماه شیرین ولی سختی بود هم برای تو  و هم  برای من. تا بیایم همدیگر رو بشناسیم طول کشید من هم که شیر دادن بلد نبودم . تمیز کردن بلد نبودم. وقتی از بیمارستان اومدیم خونه تازه فهمیدیم که تو چقدر گرسنه ای هی من بهت سینه می دادم ولی شیر نداشت فقط چند قطره داشتم می گن همون هم کافیه ولی کفاف تو رو نمی داد. شب مجبور شدیم بابایی رو بفرستیم دارو خانه برات شیر خشک بگیره . درست کردیم و حسابی سیر خوردی و خوابیدی اسمش نان1 بود. به محض رسیدن به خونه مامانم قنداقت کرد. شب چندین بار بیدار شدی نمی دونستیم چی می خوای هی مامان پروانه ع...
14 ارديبهشت 1390
1